خدایــــــــــــــــــــ♥ـــــــــــــــــــــــا . . .

وقتی همه چيز را به تو مي سپارم ،

نورِ بي كرانِ تو در من جريان مي یابد ؛

و دعايم به بهترين شيوه ی ممكن متجلی می شود . . .

     خدا جون عاشقتم

ساده می گویم : خـدایــا دوسـتـت دارم ...

تـو چـه مـیفـهـمـی از روزگـارم …. 

از دلـتـنـگـی ام …

گـاهـی بـه خـدا الـتـمـاس مـیـکـنـم …

خـوابـت را بـبـیـنـم …

مـیـفـهـمـی ؟!!

فـــــقــــــط خـــوابــــــت را !!!

هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم

خود خودت را

یادت را

اسمت را

اما…

فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه…

یاد خدا آرامش بخش قلبهاست

در قابل تقدیر خداوند مثل کودکی یک ساله باش که

 وقتی او را به هوا می اندازی می خندد و چون ایمان دارد

 که تو او را خواهی گرفت

سلام و خوش امد گویی ویزه  به همه شما دوستانی که منتظر اجرای  قانون معافیت دو برادری هستید و برای اتحاد بیشتر به این وبلاگ سر زدید

امید داشته باشید که این کارت در دست شما خواهد بود

خواستم اینجا جمع شدید تا بگم ستارههای رو دوش سردار کمالی از ستاره های خدای ما که بیشتر نیست

امیدتون به خدا باشه

و اصلا و اصلا نامید نشید

اینکه ما متعهد هستم درست و اثباتش http://www.sarbazi.us/?page_id=1380&cpage=59#comment-49205

اما اینکه فقط در فضای مجازی متعهد باشیم دردی ار ما دوا نمیکنه، بیایید متهد بودن و صدایمان را خارج از فضای مجازی به گوش مسولین برسانیم . که چند سال عمر با ارزش ما را تباه کرده اند

پس بنظرتون رو بدید که چکونه و در چه تاریخی و چه زمانی در جلوی در مجلس جمع شویم

اصلا چی کار باید کرد تا حقمون رو بگیریم

یه روزی روزگاری یه خانواده سه نفری بودند . یه پسر کوچلو بود با مادرش و پدرش . بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچلوی خوشگل به پسر قصه ما میده . چند روز از تولد نوزاد گذشت پسر کوچلوی هی به مامان و باباش میگفت که میخواد بابا با داداش کوچلوش تنها باشه . اما مامان و باباش می ترسیدن که پسرون حسودی کنه و یه بلایی سر داداش کوچلوش بیاره

اصرارهای پسر قصه ما اون قدر زیاد شد که پدر و مادرش قبول کردن این کا رو بکنن اما در پشت در اتاق مواظبش باشند . پسر کوچلو که با برادرش تنها شد خم شد روی سرش و گفت :

داداش کوچلو !!!!!!! تو تازه از پیش خدا اومدی به من بگو قیافه خدا چه شکلیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آخه من کم کم داره یادم میره

باران می بارد به حرمت کداممان نمی دانم !!!!

من همین قدر می دانم باران صدای پای اجابت است

خدا با همه جبروتش دارد ناز می خرد

نیاز کن

بنده من تو هنگامی که به نماز می ایستی من چنان به تو

 گوش فرا می دهم که گویی همین یک بنده را دارم

ولی تو چنان غافلی که گویی صدها خدا داری